قانون محلل در اسلام از توابع قانون طلاق است. نوعی مجازات عاطفی است. تدبیری است از مجرای احساسات برای جلوگیری از تکرار طلاق، آمارها و تجربهها نشان میدهد که این قانون اثر فوق العاده در جلوگیری از طلاق داشته است.
طلاق از نظر اسلام " حلال مبغوض است " پیغمبر اسلام در روایتی که شیعه و سنی بالاتفاق روایت کردهاند فرمود: " مبغوضترین حلالها در نزد خداوند طلاق است " و هم آن حضرت فرمود: " ازدواج کنید و طلاق ندهید که عرش الهی از طلاق میلرزد ".
طلاق، حلال مبغوض است یعنی چه؟ یعنی در عین اینکه در حد یک حرام منفور و مبغوض است اسلام مانع اجباری در جلو آن قرار نمیدهد و این خود از یک فلسفه کلی در نظام خانوادگی ریشه میگیرد که مورد توجه اسلام است. از نظر اسلام علقه زوجین یک علقه طبیعی است و مکانیسم خاص دارد. علاقه زوجین به یکدیگر با اینکه طرفینی است باین شکل است که از جانب مرد آغاز میشود و علاقه زن بمرد از نوع پاسخگوئی است.
به همین جهت مقام زن در محیط خانوادگی مقام یک محبوب و مراد است. اسلام تدابیری از مجرای عواطف بکار میبرد که نظام خانوادگی بر همین پایه محفوظ بماند یعنی شعله عشق و علاقه مرد همیشه روشن بوده و زن نیز پاسخ گوی آن باشد.
آنچه از نظر اسلام مبغوض و منفور است اینست که این شعله خاموش گردد و کانون خانوادگی بسردی گراید، اما اگر احیانا باین صورت در آمد و زن در قلب مرد سقوط کرد دیگر نباید زن را بزور بمرد چسبانید. زنی که بزور قانون بمرد تحمیل شده باشد حالت امام جماعتی را دارد که اهل محل باو ارادتی نمیورزند و او بازور پاسبان میخواهد خود را مقتدای مردم کند. اسلام هر کوشش اجباری را برای بقاء زن در چنان محیطی لغو و بیهوده و بر خلاف اساس روابط خانوادگی میداند، اساس روابط خانوادگی بر حاکمیت متقابل زن و مرد فرمود: " مبغوضترین حلالها در نزد خداوند طلاق است " و هم آن حضرت فرمود: " ازدواج کنید و طلاق ندهید که عرش الهی از طلاق میلرزد ". طلاق، حلال مبغوض است یعنی چه؟ یعنی در عین اینکه در حد یک حرام منفور و مبغوض است اسلام مانع اجباری در جلو آن قرار نمیدهد و این خود از یک فلسفه کلی در نظام خانوادگی ریشه میگیرد که مورد توجه اسلام است.
از نظر اسلام علاقه زوجین یک علاقه طبیعی است و مکانیسم خاص دارد. علاقه زوجین به یکدیگر با اینکه طرفینی است باین شکل است که از جانب مرد آغاز میشود و علاقه زن بمرد از نوع پاسخگوئی است. به همین جهت مقام زن در محیط خانوادگی مقام یک محبوب و مراد است.
اسلام تدابیری از مجرای عواطف بکار میبرد که نظام خانوادگی بر همین پایه محفوظ بماند یعنی شعله عشق و علاقه مرد همیشه روشن بوده و زن نیز پاسخ گوی آن باشد. آنچه از نظر اسلام مبغوض و منفور است اینست که این شعله خاموش گردد و کانون خانوادگی بسردی گراید، اما اگر احیانا باین صورت در آمد و زن در قلب مرد سقوط کرد دیگر نباید زن را بزور بمرد چسبانید. زنی که بزور قانون بمرد تحمیل شده باشد حالت امام جماعتی را دارد که اهل محل به او ارادتی نمیورزند و او با زور پاسبان میخواهد خود را مقتدای مردم کند.
اسلام هر کوشش اجباری را برای بقاء زن در چنان محیطی لغو و بیهوده و بر خلاف اساس روابط خانوادگی میداند، اساس روابط خانوادگی بر حاکمیت متقابل زن و مرد است، یعنی حاکمیت زن بر مرد از لحاظ عاطفی و احساسی، و حاکمیت مرد بر زن از لحاظ فکری و رهبری و مدیریت در محیط خانواده. اینست که طلاق از نظر اسلام در عین این که سخت مبغوض و منفور است حلال است، یعنی آنجا که تدابیر مختلف برای ابقاء علقه زوجین مفید نیفتاده چارهای نیست جز طلاق.
یکی از تدابیر اسلام برای جلوگیری از طلاق که از طریق عاطفه بکار برده و در حقیقت نوعی مجازات است قانون محلل است. اگر مردی زن خود را طلاق داده و بعد در عده رجوع کرد و یا بعد از انقضاء عده با او ازدواج کرد آنگاه بار دیگر او را طلاق داد و باز در عده رجوع کرد و یا بعد از انقضاء عده با او ازدواج کرد سپس برای نوبت سوم طلاق را تکرار کرد دیگر حق ندارد برای بار چهارم با آن زن ازدواج کند مگر آنکه آن زن با مرد دیگری ازدواج کرده باشد و آن ازدواج بطور طبیعی منجر بطلاق و یا فوت زوج شده باشد.
آن ازدواج دیگر قطعا باید دائم باشد نه موقت، و هم باید عادی و طبیعی باشد یعنی نمیتوانند از اول بشرط طلاق ازدواج کنند، و هم باید زن با شوهر جدید عملا هم بستر شده باشد.
در سوره مبارکه بقره آیه 229 میفرماید: " طلاق فقط دو بار است، سپس یا به شایستگی نگهداشتن و یا به نیکی رها کردن ". قرآن بعد توضیحی در باره مهر میدهد که مرد حق ندارد از مهر چیزی پس بگیرد. مگر بعنوان خلع، آنگاه میگوید " اگر نوبت سوم آن زن را طلاق داد دیگر آن زن بر آن مرد حلال نمیشود تا آن زن با مرد دیگری ازدواج کند، اگر آن مرد دیگر آن زن را طلاق داد مانعی نیست که زن و مرد اول بار دیگر ازدواج کنند بشرط آنکه گمان ببرند حدود خدا را بپا میدارند و بشرایط عمل میکنند اینها است مقررات و حدود الهی برای مردمی که میدانند ".
پس معلوم شد با گفتن مرد به شخصی که برو زن مرا سه طلاقه کن امکان اینکه زن سه طلاقه شود نیست، باید جریان به نحوی که گفته شد طی شود و الا نه زن سه طلاقه میشود و نه نیازی به محلل پیدا میشود نیاز به محلل آنگاه پیدا میشود که طلاق سه بار تکرار شود و در فاصله طلاقها رجوع یا ازدواج مجدد صورت گیرد. پس از طلاق سوم این مجازات برقرار میشود.
اما در فیلم محلل چنین وانمود شده که با گفتن برو زن مرا سه طلاقه کن، دفتر دار میتواند زن را سه طلاقه کند و بعد هم چارهای جز محلل نیست. از امام هشتم در باره فلسفه این حکم پرسش شد که به چه علت اگر مردی سه بار زن خویش را طلاق داد دیگر آن زن بر او حرام است مگر آنکه مرد دیگری با آن زن ازدواج کند و طلاق دهد یا بمیرد، امام فرمود برای اینکه آن مرد سه بار در کاری وارد شد که مورد کراهت خداوندی است، خداوند به این سبب این مجازات را مقرر کرد که مردم طلاق را سبک نشمارند و زنان را آزار نرسانند. یعنی بدانند مانند جامهای نیست که مرد هر ساعتی خواست آن را بپوشد و هر ساعتی خواست آن را بکند.
اکنون شما در مورد طلاق چه میگوئید؟ یا باید نظر کلیسای کاتولیک را بپذیرید که چون ازدواج پیمان مقدسی است طلاق به هیچوجه نباید در کار باشد، و یا نقطه مقابل آن را قبول کنید، یعنی طلاق را آنقدر سبک بشمارید که در هر شرایطی این پیمان قابل فسخ باشد و عملا هر مرد و هر زن در طول عمرش دهها بار ازدواج کند و طلاق بدهد و طلاق بگیرد آن چنانکه در زندگی هنرپیشگان هالیوود، دیده میشود و یا بالاخره میپذیرد که جلو طلاق را به کلی نباید گرفت و با زور هم نمیتوان اجتماع خانوادگی را که یک اجتماع طبیعی و عاطفی است حفظ کرد پس همه تدابیر را چه به صورت تشویق و چه به صورت مجازات از طریق همان عواطف باید به کار برد. قانون محلل چنین تدبیری است.
قانون محلل در جلوگیری از طلاق تأثیر بسزائی داشته و همواره بشکل یک تهدید دردناک جلو چشم مردان بوده است. مردانی که یک در صد احتمال میدادهاند که به سراغ زن اول خود خواهند رفت از مبادرت به طلاق سوم خودداری کردهاند و به همین دلیل است که بسیار کم اتفاق افتاده است که چنین نیازی پیدا شود و کار به محلل بکشد.
هر کدام از ما، در طول عمر خود یا اصلا طلاقی را که نیاز به محلل پیدا کرده باشد سراغ ندارد و یا اگر سراغ داشته باشد حتما از یک واقعه و دو واقعه تجاوز نمیکند. کدام مجازات است که اینقدر قدرت جلوگیری داشته باشد.
این نکته را اضافه کنیم که در اسلام " مطلاقیت " و " ذواقیت " یعنی اینکه کسی مکرر زن بگیرد و طلاق دهد و باز زنان دیگر و بخواهد زنان متعدد را بچشد و تجربه کند سخت نهی شده است و عملی مبغوض خداوند معرفی شده است و همچنین محلل واقع شدن پیغمبر اکرم در روایتی که شیعه و سنی نقل کردهاند هر مردی را که کار طلاق را به آنجا میرساند که نیاز به محلل پیدا شود لعنت فرمود هم خود محلل را و البته مورد لعن موردی نیست که ازدواج و طلاق محلل به صورت طبیعی و عادی صورت گرفته باشد مقصود جائی است که شخص به منظور یک لذت موقت ازدواج کند.
برگرفته از موسسه فرهنگی جام طهور
نظرات شما عزیزان:
: مرتبه